loading...
مذهبی.{عاشق ومنتظرمهدی}عرق شرم بر پیشانی دارم اماما
{خادم یاس زهرا} بازدید : 10 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)

چه کنیم تا لایق انتظار مولا باشیم

 

اولین شرط انتظار معرفت است: زمانی می توان در انتظار کسی باشیم و برای دیدارش مشتاق ،که  از او شناخت کامل داشته باشیم پس بدون شناخت نمی توان به وجود کسی پی برد یا برای انتظارش انگیزه ای داشت یا حتی کمالاتش را دانست.

2. محبت به امام زمان‏ علیه السلام‏:طبیعی است اگر به کسی علاقه و محبت قلبی داشته باشیم بهتر می توانیم منتظرشان باشیم

مثلا اگر قرار باشد برای شما مهمانی بیاید هر قدر هم آن مهمان بزرگ باشد و محترم تا وقتی به  او علاقه ای نشان ندهید نمی توانید میزبان  خوبی باشید چه برسد به آقایمان صاحب الزمان

3. ایجاد سنخیت با امام زمان‏علیه السلام‏شنیده اید می گونید برای نزدیکی به خدا و خشنودی اش باید صفات روحی مان را شبیه صفات خدا کنیم

در مورد امام زمان (عج) هم همین طور است تا زمانی که صفاتمان به کمالات مولا شبیه نشود نمی توانیم منتظر واقعی باشیم

4. ارتباط با منتظران دیگر :برای بیشتر شدن یاران مولا و بیشتر شدن اشتیاق و ایمان برای ظهور 

5. دعا براى تسریع در ظهور امام زمان‏علیه السلام: که بهترین دعا دعای عهد و فرج است

6. دادن صدقه‏ برای سلامتی آقا

7. امیدوارى به ظهور منجی آخر الزمان: ناامیدی بدترین گناهان، اگر نتوانیم امیدوار باشیم برای فرج چگونه می توانیم منتظر واقعی باشیم آن هم در زمانی که همه ناامیدند از ظهور به دلیل تاخیر در آن

و در آخر و از همه مهتر ترک گناه، از همین امروز شروع کنیم هر روز یگ گناه را کنار بگذاریم

اللهم عجل الولیک الفرج

 

{خادم یاس زهرا} بازدید : 8 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
دلمان برایتان تنگ شده است آقا...

کودک که بودیم روز جمعه را روز ظهورتان می خواندند آقا....!حال بزرگ شده ایم و جوان،و

باز هم روز جمعه را روز ظهورتان می خوانند .!نکند پیر شویم و باز هم روز جمعه را روز

ظهورتان بخوانند ...؟نکند تن به سردی خاک بسپاریم و باز هم روز جمعه را روز ظهورتان بخوانند آقا؟

ما جوانیم و آرزوها داریم...یکی از آرزو هایمان ظهور شماست آقا جون..میدانم که عاشق کم دارید...!همه دوستتان داریم اما از عشق خبری نیست عاشق بودیم ظهور میکردید آقا...!

می دانم که اگر ۳۱۳عاشق محیا بود ظهور می کردید ...!می دانم

همه در هیاهوی شهر و زندگی روزمره حل شده ایم آقا...طعم گس عشق های دروغین زمینی بد جوری در زیر زبانمان مزه کرده است ...!صبح جمعه را در غفلت نیمه

شبها می خوابیم و خبری ازندبه نیست ...نماز شب شده است آرزوی محال برایمان

...صبر هایمان کم شده است آقا...آنقدر حواسهایمان در گرانی گوشت و مرغ و ارز و طلا
پرت شده است که چهار رکعتمان سه رکعت می شود..نماز های احتیاط مان زیاد شده


است آقا !!!!!

هر وقت که به خیابانها می روم دلم می شکند. آقا...دختران وپسران شیعه را می بینم

آه...ودلم سخت می شکند آقا...بی حجابی می بینم ،دوستی های حرام رامی بینم و

دلم سخت می شکند...!


نمی خواهم آزرده خاطرتان کنم ...!اما چه کنم که یاوری جز شما ندارم ...دلم پر است

آقاجون...خیلی هم پر است...

عصر های جمعه که میشوند تازه یادمان می افتد آن روز جمعه بوده است...وباز می گوییم

آقا نیامد...مولا نیامد...و سوگواره می خوانیم که چرا نیامدید ...سوگواره ای خالی از

عشق...سو گواره ای که خودمان هم شک می کنیم به رو راستی اش ...!

با خودم می گویم اگر آقا بیاید و جمعه روزی در خانه مان را بکوبد ،چقدر آماده آمدنش

هستیم؟چقدر از خودمان مطمئن هستیم؟تا چه حد به روراستی مان مطمئن هستیم؟به

نانی که در سفره مان هست چقدر مطمئن هستیم؟به سی دی ها و فیلم هایمان چقدر

مطمئن هستیم؟از پولهایمان چقدر مطمئن هستیم؟اصلا آیا مطمئن به چیزی هستیم؟

آری آقاجون... نمیدانم مطمئن هستیم یا نه!!!اما قول می دهیم مطمئن شویم

...و برای ظهورتان منتطر واقعی شویم آقا.

مولای ما و آقای ما....دعا کن برای ما...

به امید ظهور مولای همیشه حاضر و منتظر

                                                           اللهم عجل لولیک الفرج.

 

 

{خادم یاس زهرا} بازدید : 5 پنجشنبه 21 فروردین 1393 نظرات (0)

 

 

مولای مهربونم اولش که اومدم خودم بودم و خودت....... و خدا.......

دوستای خوبی پیدا کردم ..... یکی از یکی پاکتر..... .ممنونتم.....

خیلی وقتا اومدم و نوشتم ....... خیلی آروم شدم.....خیلی آرومم کردی..... چقدر از دلتنگیام گفتم ..نوشتم..... همیشه وقتی مینویسم یه حالی پیدا میکنم....... یه حال عجیب..... مطمئنم اینا رو میخونی مگه نه؟! .......میخونی چون حرفای دلم هستن......پس اگر ننویسم هم میخونیشون.......ازشون خبر داری........ باخبر میشی از حالم........

نمیدونم چرا حس میکنم یه مدت نباید بنویسم......

نمیدونم چرا...... یعنی میتونم دووم بیارم؟!

همینه که میخوام برم....... مگه نوشتن چی داره....... که دل نمیتونه داشته باشه......

 

نمیخوام بت بسازم......

نمیخوام فرع رو بجشبم........

 دوست دارم خود اصل برام بمونه......

نمیدونم....

 همش دارم فکر میکنم......

فکر .....فکر .......فکر.....

اینجا نشد یه جای دیگه......

هنوز نمیدونم.......

.:.:.::گفته بودی دلتنگیهایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند .

می گفتی گه قاصد ک ها گوش شنوا دارند ، غم هایت را در گو ششان زمزمه کن و به یاد بسپار

من اکنون صاحب دشتی قاصدکم ،

اما مگر تو نمی دانستی قاصدک های خیس از اشک می میرند ؟:.:.::..

آقاجون امشب حال دلم خیلی بده .... گرفته .... دلتنگته ..... دلتنگ تو ..... دلتنگ خودش.....برا دلتنگی برای تو دلتنگ شده........

مولای دلشکستم........:

وقتی بیایی...

وقتی بیایی به تو می گویم که تنها عشق به آمدنت دلم را زنده نگه داشته .

نذر کرده ام وقتی آمدی برایت از زنبق ها گردنبندی بسازم وشهر را زیر

حریر سبز خیال بپوشانم ودنیا را سرشارازصداقت قناری ها سازم وبا تو

از تمام با تو نبودن ها سخن بگویم . برای آمدنت نذر کرده ام که یکصد

و چهارده روز ، روزی دوازده بار ،روی دیوار قلبم پنج سطر بنویسم

"خدا کند که بیایی"

مولا جانم ..... یا صاحب الزمان..... آقایی که دلم به امید ظهور تو میتپد....... میدونستی نفسم بالا نمیاد..... از دلتنگی. ....

 مگر تو نمی دانستی قاصدک های خیس از اشک می میرند ؟:.:.::..

برام دعا کنید.......خیلی محتاجم........

{خادم یاس زهرا} بازدید : 40 پنجشنبه 21 فروردین 1393 نظرات (0)

گروه اينترنتي پرشين استار | www.Persian-Star.org

یابن الحسن بعد از اون اتفاقا و دل تنگیا واسه مشهدالرضا اینطوری بود که شدم یکی از کبوترای حضرتی .... نمیدونم واقعا لیاقتش رو دارم کنار عاشقهای واقعی و تیزپرواز من هم پروبالی به شوق دیدارت بزنم یا نه......ولی با دله شکستم برات مینویسم یه گوشه ی دیگه....خودت میدونی چرا دارم میرم و همیشه ....

 

سرسجاده ی عشقتون برام خیلی دعا کنید .... که محتاجم....

 

امیدوارم به همه حاجاتی که خدا براتون صلاح میدونه برسید......

 

یا صاحب الزمان(عج)..مهدی جان.....

 

فردا......

 

جمعست....

 

و ما هنوز محصور در غربت فاصله ها ..... در دیار منیت.... روزهای هفته را برای رسیدن جمعه میشماریم.....باز بگوییم گذشت این جمعه و باز نیامدی.....؟؟؟

 

مولاجان خبر داری از :

 

دلم ....دلم....دلم...

 

اللهم عجل الولیک الفرج....

 

{خادم یاس زهرا} بازدید : 8 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست. سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام. آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان: مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده. ... 

{خادم یاس زهرا} بازدید : 28 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (1)

 

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

 

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

ای آنکه در حجابت دریای نور داری

 

من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟

 

برعکس چشمهایم چشمی صبور داری

از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما

کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟

در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت

کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟

 


 

اگر چه روز من و روزگار می گذرد

 

دلم خوش است که با یاد یار می گذرد


چقدر خاطره انگیز و شاد و رویایی است


قطار عمر که در انتظار می گذرد

 

به ناگهانیِ یک لحظه عبور سپید

 

خیال می کنم آن تک سوار می گذرد

کسی که آمدنی بود و هست، می آید

بدین امید، زمستان، بهار، می گذرد

نشسته ایم به راهی که از بهشت امید

نسیم رحمت پروردگار می گذرد

به شوق زنده شدن، عاشقانه می میرم

دو باره زیستنم زین قرار می گذرد

همان حکایت خضر است و چشمه ظلمات

شبی که از بَرِ شب زنده دار می گذرد

شبت همیشه شب قدر باد و، روزت خوش

که با تو روز من و روزگار می گذرد

{خادم یاس زهرا} بازدید : 9 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (0)

قاتل شيطان كيست ؟


اسحاق بن عمّار گويد:

روزى محضر شريف امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شدم

و پيرامون آيه شريفه قرآن :

رَبّ فَأنْظِرْنى إلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرينَ إلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ

سؤال كردم كه آخرين روز مهلت حيات شيطان چه زمانى است ؟

حضرت فرمود: آيا فكر مى كنى تا قيامت و صحراى محشر باشد؟!

خير چنين نيست ،

 

بلكه منظور روز ظهور و قيام قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم مى باشد؛

 

 

چون امام زمان (عجّ) را ظاهر گردد و قيام كند،

 

 

وارد مسجد كوفه خواهد شد

 

 

و شيطان در مقابل حضرت دو زانو مى نشيند و مى گويد:

 

 

واى از اين روز كه چه روز سختى است .

 

پس از آن امام زمان عليه السلام او را به قتل مى رساند.

بنابراين مهلت شيطان تا آن روزى خواهد بود

 

كه به دست پُر توان حضرت صاحب الزّمان (عجّ) به هلاكت اءبدى خواهد رسيد

1. الفتوح، ج 2، ص 80 .. 2بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.

 

 

 

{خادم یاس زهرا} بازدید : 9 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (0)

 

[تصویر:  NatureGif_01www.iranvij.ir_.gif]

 

 

 


دیدار دانشجوی شراب خوار با  مرحوم آیت الله بهجت(ره)

دانشجو بود…،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه اش مشروب هم میتونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…

وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"

خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،توبه کردم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم،از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن…

اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن ”"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”"

نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:

- یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…

و اشک بود که از چشمانم سرازیر می شد . . .

ترک هرگناه=نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام…

 

ترک هرگناه=برداشتن یک قدم در مسیر ظهور…

تعداد صفحات : 12

درباره ما
Profile Pic
بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ روزی به قصد دانستن جای تو از همه پرسیدم: کجاست؟ زمین گفت: من هم منتظرم، هر چه می گردم نمی یابم. آسمان گفت:چشمان من چنان بر زمین دوخته است، تا اگر آمد چکه چکه بسرایمش. دریا گفت: هر روز به چشمان آسمان خیره ام، تا اگر آمد موج موج خبر آمدنش فریاد کنم. درخت گفت: قد می کشم تا اگر آمد، برگ برگ راه آمدنش مهیا سازم. و من به خود گفتم: کجاست؟ همه منتظرند، پس من هم می نویسم تا اگر آمد، واژه واژه همه احساس حیات را برایش افشا کنم. *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* کاش از دلبر نشانی داشتیم بر سر کویش مکانی داشتیم از برای مهدی صاحب الزمان کاش در دل جمکرانی داشتیم تعجیل در فرج آقا صلوات *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* باز امشب هوس و میل مناجات دارم.. گل نرگس به فدایت ! گر دمی از سر سجاده ی من ! میگذری پنهانی.. دل دیوانه ی من کور بود.. تو کرم کن ! مهر و تسبیح مرا .. تو تبرک بنما... بنشین بر سر سجاده ی من... وای خدایا !!! بوی نرگس آمد !!! به گمانم آمد... *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* بازهم – صحبت فرداست قرارِ ما ها بازهم – خیر ندیدیم از این فردا ها چقدر پای همین وعده ی تو پیرشدند جگر “مادر ها ” موی سر “بابا ها “ یا مهدی ادرکنی *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* یا این دل شکستة ما را صبور کن یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من! این جاده های شب زده را غرق نور کن . . . *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* گرگ ها بدانند در این ایل غریب گر پدر نیست،تفنگ پدری هست هنوز گر چه نیکان همگی بار سفر بربستند، شیر مردی چو سید علی خامنه ای هست هنوز! *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* دل من خون شده است باز دلم حال و هوای تغزل دارد چه بگویم ز اوصاف تو ای رهبر دلسوخته ام شعر من وزن ندارد ولی عشق سرشار دلم کرده است این شعر را خواندنی این را هم میدانم که دلم پرگنه ست اما میخواهم که بگویم که درست است که اعمال درستی ندارم ولی دلم از عشق شما سرشار است و همین است دلیل زندگیم و هنوز منتظریم ... *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* اگر در دل قراری بود من هرگز در زمین دلتنگ نبودم من از بهر فراق تو در این دنیا همانند مرغی در قفس زندانی و تنها... کاش میشد لغت نامه ی اصل لغت نامه ی دل باشد انتظار نه آنست که در فرهنگ هاست دهخدا کاش خبری از دل دوران می گرفت... *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* چشمام به راهه و گوشم به زنگ ... گفتن وقتی بیای از تمام گلدسته های شهر عطر گل محمدی به مشام میرسه به امید روزی که صدای زیبای انا المهدی از سمت قبله به گوشمون برسه *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* ازفکرگناه پاک بودن عشق است ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است آن لحظه که راه می روی آقاجان زیرقدم تو خاک بودن عشق است *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* مـــي ايـــــــــد از دور ,مــردي ســــواره بـــرمــركب عشـــق, چــــون ماهپــــاره والشمــس رويـش, واللــيــــل مـــويـش گلـــها هــمه مســــت, از رنگ و بويـش عـمــــامـــه بر سر, مثــل پيـمبـــــر (ص) در بـازوانــش نـيروي حيــــــــــــــــدر(ع) ازپــاي تــاسـر در شـور و شيــــن است بــرق نگـاهــش مثل حســــين(ع) است مي ايــد از دور خوشــــبو تر از يـــــاس در چشــــم وابرو مـانـند عبــــــاس (ع) القــصـه ايــن مــرد اميـد دلهاســـــــــت خوشبو تر از ياس فرزند زهراست(س) *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* جمعه يعني شوق،يعني انتظار جمـعــه يعنـي طاق ابروي نـگار جــمـعه يـعنـي غـروب غصه دار جمعه يعني مهدي چشم انتظار جمـعه هــا بر ما دعا دارد حبيب در قــنــوتش ياد ما دارد حبـيــب كـاش روزي بـه دست دلـبـــــرم ســـايه پـرچم بيفــتـد بــر سرم *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* هر جـمعه کــه میــگذرد از کـنـار مـن افــزوده مــیشود بـه تب انتـــظار مـن هر صبحدم که میدمد از مشرق آفتاب دارم امـیــــد اینکــه بیــاید نـگـار مــن عمــرم کــفاف دیـدن روی تــرا نـــداد باشـد که بـعد من گذری بر مـزار من *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´* *´*•.¸¸.•**´*•.¸¸.•*´*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 113
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 72
  • بازدید کلی : 3,849
  • کدهای اختصاصی
    src="http://1abzar.ir/abzar/tools/fix-pic/index.php?pz=4&ax=http://s4.picofile.com/file/7979574515/ohevaa.gif&url=http://mohebaan.ir/page/tarh">

    تصویر ثابت

    استخاره با قرآن
    استخاره با قرآن

    کد انفجار قلب

    فال انبیا
    فال

    تصویر ثابت

    عصر ظهور

    کد مداحی و آهنگ مذهبی

    دریافت کد صلوات شمار